آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
|
ستاره شب
ستاره
یک شنبه 4 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 4:8 PM :: نويسنده : ستاره
مطمئن باش روزی می آید که دیگر گریه نکنی و زار نزنی و به گذشته زیبایت و امروز بی محتوایت افسوس نخوری و دیگر بغض نکنی؛ بلکه سکوت میکنی. سکوتی به عظمت تمام دردهایت.به تلخی تمام لحظه هایت،به گمانم روزی میآید که دیگر گریستن هم دردی از درهایت دوا نکند و تسکینی نباشد بر آنچه درد می نامی، حکایت من وتو حکایت آن بیمار سرطانیست که به او مخدر تزریق میکنند تا دردش تسکین یابد و با بی اثر شدن مسکن باز همان آش و همان کاسه!فکر می کنیددردی که تا عمق استخوان نفوذ کرده با این مسکن و آن مرهم بهبود می یابد؟ عمری خودمان را با اُمید و دلبستن به آدمها سرگرم کردیم تا کسی نبیند زخم بیکسی ِ دلمان را که مدتهاست چرکین شده و حال زخم کهنه باز سر وا نموده است.سالهاست مسرور از زنده بودن غافل از آن هستیم که مدتهاست مردگان زندهی تاریخیم...! این روزها در پی آب دویدن هم سرابی بیش نیست. این روزها هر دری که بسته شد دیگر امیدی به بازگشاییش نیست و پشت سر هم درب ها و پنجره ها بسته می شوند و قفل هایی که دیگر باید خواب کلید را ببنینند. نظرات شما عزیزان:
|
|||
![]() |